سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند، زنده ای میان مردگان است . [امام علی علیه السلام]
وبلاگ تخصصی فیزیک
پیوندها
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
* مطالب علمی *
ایساتیس
آقاشیر
.: شهر عشق :.
جملات زیبا
تعقل و تفکر
دکتر رحمت سخنی
بیگانه ، دختری در میان مردمان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
خاطرات خاشعات
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
وسوسه عقل
پرهیزکار عاشق است !
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
آموزش
وبلاگ تخصصی کامپیوتر
هک و ترفند
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
انجمن فیزیک پژوهش سرای بشرویه
عاشقان خدا فراری و گریزان به سوی عشق و حق®
وبلاگ عشق و محبت ( اقا افشین)
باید زیست
دست نوشته های دو میوه خوشمزه
در دل نهفته ها
روزگاران(حتما یه سری بهش بزن ضرر نمی کنی)
فقط برای ادد لیستم...سند تو ال
تجربه های مدیریت
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
ارزانترین و بزرگترین مرکز سوالات آزمون دکترا
عکس و اس ام اس عشقولانه
دانلود نرم افزار های روز دنیا
شاهرخ
مکانیک هوافضا اخترفیزیک
مکانیک ، هوافضا ،اخترفیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک و اختر فیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک جامدات
همه با هم برای از بین نرفتن فرهنگ ایرانی
انتخاب
فیزیک و واقعیت
ترجمه متون کوتاه انگلیسی
دنیای بیکران فیزیک
آهنگ وبلاگ
 
برای اولین بار رادیواکتیویته زمین اندازه گیری شد. این اندازه گیری ها به زمین شناسان کمک خواهد کرد تا بفهمند واپاشی هسته ای به چه میزان عامل گرمای زیاد زمین است.

گرمای خروجی از زمین باعث میشود که آهن مذاب به قسمت های خارجی تر رانده شود و موجب افزایش میدان مغناطیسی زمین بشود. سوال اصلی این است که این حرارت دقیقا از کجا میآید. اندازه گیری های گرادیان حرارت از صخره های معادن به تخمینی در حدود 30 تا 44 تراوات گرمای تولیدی این سیاره منتهی شده است.

قسمتی از این گرما توسط عناصر رادیواکتیو تولید میشود. زمین شناسان با مطالعه سنگ های آسمانی قدیی مقدار اورانیوم و توریم (thorium) را تخمین زده و محاسبه کرده اند که 19 تراوات گرما از رادیواکتیویته بوجود میآید.

بیل مک دانو (Bill McDonough ) زمین شناس دانشگاه میریلند (Maryland ) میگوید: " تا کنون چیز دقیقی در مورد مقدار اورانیوم داخل این سیاره نمیدانیم. نامعلومات بنیادی هستند". یک راه برای کم کردن این نامعلومی ها وجود دارد و آن پیداکردن آنتی نوترینو ها (antineutrinos) است. این ذرات معادل ضد ماده ای ذرات بی بار و تقریبا بر جرم نوترینو هستند و وقتی اورانیوم یا توریم تبدیل به سرب میشوند بوجود میآیند. اگرکه آنتی نوترینو های زیادی از زمین در حال تولید هستند باید بشود آنها را آشکار سازی کرد چونکه تقریبا از همه مواد عبور میکنند.

اکنون در کامیوکای ژاپن (Kamioka, Japan) یک آشکارساز آنتی نوترینو به نام KamLAND توانسته این آنتی نوترینو ها را بشمارد. تیمی از دانشمندان بین المللی با آنالیز داده ها ی این آشکارساز فهمیدند که 16.2 میلیون آنتی نوترینو بر سانتیمترمربع بر زمان از هسته زمین بیرون میآید. آنها محاسبه کردند که فعالیت های هسته ای بوجود آورنده این ذرات میتوانند تا 60 تراوات گرما تولید کنند اما معمولا حدود 24 تراوات است. جان لیرند (John Learned) از دانشگاه هاوایی (Hawaii in Manoa) میگوید :" ما برای اولین بار اندازه گیری رادیو اکتیویته کل زمین را انجام داده ایم. "



با آشکارسازی آنتی نوترینو های بیشتر در طول زمان ، KamLAND قادر خواهد بود یکبار برای همیشه تعیین کند که آیا رادیواکتیویته مسئول اصلی گرمایش زمین است یا منابع دیگری مثل جامد شدن آهن و نیکل مایع در بیرون هسته .

آنتی نوترینو ها میتوانند ساختار ترکیبی پوسته و جبه زمین را مشخص کنند و از این طریق سرنخ هایی به دست زمین شناس دهند که چگونه و چه موقع تشکیل شده اند. اما برای انجام این کار ، آنها باید بفهمند که آنتی نوترینو ها دقیقا از کجا میآیند و خود این هم مجموعه ای از آشکارساز های را میطلبد.

جان لیرند میگوید " ما به سوی توموگرافی (tomography) کل زمین پیش میرویم و هنوز در اولین گام ها هستیم.

کلمات کلیدی: کوانتوم


نوشته شده توسط مهدی 86/3/8:: 7:50 عصر     |     () نظر
 این سوال ساده امروز شاید بیشتر از هر زمان دیگری پرسیده شود. در جامعه ساعت زده ما هیچ گاه پاسخ، چیزی بیشتر از یک نیم نگاه نیست و ما می توانیم برای انجام وظایف زمان بندی شده خود که دائم فشرده تر می شود، روزها را به قسمت های کوچکتر و کوچکتری تقسیم کنیم و مطمئنا همیشه می دانیم که مثلا الان ساعت هفت و سه دقیقه است. به هر حال رازگشایی های علمی نوین در مورد زمان این سوال را به شکل بی پایانی آزاردهنده می سازد. در جست وجوی شناختی دقیق از زمان، لحظه گریزپای حال در ازدحام محو شونده نانوثانیه ها گم می شود. ادراک ما از زمان حال به علت محدودیت ناشی از سرعت نور و تکانه های عصبی جهان را آن گونه که لحظه ای پیش بود ترسیم می کند. تنها بدان دلیل که خودآگاهی ما طور دیگری وانمود می کند، لحظه اکنون را هرگز درک نمی کنیم. در اصل حتی انطباق کامل رویدادها نیز از دست ما خارج می شود. نسبیت حکم می کند که زمان همچون معجونی عجیب و غریب در ترن های متحرک کندتر از ایستگاه ها و در کوه ها سریع تر از دره ها جاری می شود. زمان ساعت مچی ما دقیقا همانی نیست که در سر ماست. الان «تقریبا» هفت و چهار دقیقه بعد از ظهر است. دریافت های درونی ما از زمان به شدت متناقض اند. زمان هر زخمی را مرهم است اما در عین حال خود ویرانگری است بزرگ. زمان نسبی، اما مداوم است. اینجا زیر بهشت زمان برای هر کاری هست (از کتاب سلیمان در عهد عتیق - م) اما هرگز کافی نیست. زمان جاری است، می خزد و به شتاب می رود. ثانیه ها می توانند هم شکافته شوند و هم کش آیند. زمان بسان رودی روان منتظر هیچ کس نمی ماند اما در لحظات هیجان انگیز می ایستد. زمان به اندازه ضربان های قلب هر کس خصوصی و همچون برج ساعت میدان شهر عمومی است. به هر حال ما برای رفع این تضادها هر کاری از دستمان برآید انجام می دهیم. ظاهرا حالا هفت و پنج دقیقه بعدازظهر است و البته وقت طلاست. زمان، شریک تغییر، حریف سرعت و پول رایجی است که این همه به آن اهمیت می دهیم. زمان گرانبهاترین و بی همتاترین کالای ماست. با این حال هنوز می گوییم نمی دانیم به کجا می رود، یک سوم آن را در خواب به سر می بریم و هیچ کس حقیقتا نمی تواند حساب کند چقدر از چوب خطتمان باقی مانده است. ما می توانیم صدها راه برای صرفه جویی در وقت بیابیم اما به هر حال مقدار باقی مانده پیوسته کاهش می یابد.الان کمی پیش از هفت و شش دقیقه بعدازظهر است.زمان و حافظه به درک ما از هویت مان شکل می دهند. شاید احساس می کنیم که در پناه تاریخ هستیم اما در عین حال خود را عوامل مختاری در آینده می پنداریم، مفهوم زمان به طور نگران کننده ای در ایده های فیزیکدانان و فلاسفه ناقص است. اگر زمان مثل ابعاد فضایی یک بعد است پس باید دیروز، امروز و فردا به یک اندازه مشخص و ملموس باشند. آینده همانقدر بقا دارد که گذشته داشت و تنها در جایی است که ما هنوز ندیده ایم. به هر حال اکنون جایی ساعت هفت و هفت دقیقه بعدازظهر است. خورخه لوئیز بورخس (L.G. Borges) نویسنده آرژانتینی می نویسد «زمان جوهری است که من از آن ساخته شده ام، زمان رودخانه ای است که مرا با خود می برد اما من خود آن رودخانه ام. زمان ببری است که مرا می بلعد اما من خود آن ببرم، آتشی است که مرا می سوزاند اما من خود آن آتشم. اکنون هفت و هشت دقیقه بعدازظهر است، ساعت هایتان را تنظیم کنید.

شماره سپتامبر 2002 نشریه Scientific American ویژه نامه ای بود که تماما به زمان اختصاص داشت. در آن زمان با موضوعات فیزیک، فلسفه، زیست شناسی، انسان شناسی و. . . مورد بررسی قرار گرفته است. در این ویژه نامه خلاصه ای از آنچه علم در مورد چگونگی سیطره و کنترل زمان بر دنیای خارجی و داخلی مان کشف کرده است، بیان شد. این آگاهی تصور ما از زمان را پربارتر خواهد کرد و برای کسانی که آرزو دارند بر زمان غلبه کنند یا دست کم با آن همگام شوند امتیازهایی عملی به حساب می آید. آنچه در زیر می آید مقدمه ای است که توسط گری استیکس (G. Stix) مسئول پروژه های ویژه بر این مجموعه نوشته شده است.

بیشتر از دویست سال پیش بنجامین فرانکلین (Franklin.B) ضرب المثل مشهوری را ابداع کرد که گذر دقایق و ساعت ها را با شیلینگ ها و پوندها برابر می گرفت. هزاره جدید و آخرین دهه های پیش از آن مفهوم حقیقی سخنان وی را به نمایش گذاشته است. زمان در قرن بیست و یکم به همان چیزی تبدیل شده است که سوخت های فسیلی و فلزات گرانبها در دوره های پیشین بودند. این ماده خام حیاتی با اندازه و نرخی ثابت عامل محرک رشد اقتصادهای مبتنی بر ترابایت و گیگابایت در ثانیه (اقتصاد بر پایه تجارت اطلاعات) است. حتی یک اقتصاددان انگلیسی کوشید تا با بیانی عددی از ضرب المثل فرانکلین روح هزاره ای زمان را تسخیر کند. براساس فرمول استنتاج شده توسط یان واکر (I. Walker) از دانشگاه وارویک، سه دقیقه مسواک زدن دندان های شخصی معادل 45 سنت است، دستمزدی که (بعد از محاسبه مالیات ها و بیمه بازنشستگی) بریتانیایی های با درآمد متوسط با پرداختن به کارهای جانبی از آن چشم پوشی می کنند. براساس این فرمول نیم ساعت شستن ماشین با دست معادل 5/4 دلار است. شاید این ساده سازی زمان به پول، دیدگاه فرانکلین را به نهایتی مضحک بکشاند اما این تمسخر زمان، حقیقی و ناشی از تناوبی ریشه ای در چگونگی نگرش ما به گذر حوادث است. از عصر حجر در هزاران هزار سال پیش تاکنون سائق های بنیادی ما تغییر نکرده است. بسیاری از دغدغه های امروزی ما پیرامون همان انگیزه های خوردن، تولیدمثل و جنگ و گریز، دور می زند. فرهنگ بشری با وجود پایداری این انگیزه های ابتدایی، از زمانی که اجداد شکارچی ـ جمع آورنده ما در جنگل های ساوانا پرسه می زدند، پی درپی دچار تحول شده است. شاید ژرف ترین دگرگونی در گذر طولانی از عصر حجر به عصر اطلاعات پیرامون تجربه شخصی ما از زمان می چرخد.

در یک تعریف، زمان پیوستاری است که در آن رویدادها، از گذشته تا آینده، از پی یکدیگر می آیند. امروزه تعداد رویدادهایی که در یک مدت مشخص فشرده می شود خواه یک سال باشد یا یک نانوثانیه (میلیاردم ثانیه) به شکل بی پایانی افزایش می یابد. عصر تکنولوژی به یک بازی چشم و هم چشمی بدل شده است که در آن بیشتر همیشه بهتر است. جیمز گلیک ( J. Gleik) در کتابش با عنوان «جهان در شتاب» اشاره می کند که پیش از فراگیر شدن ناوگان پست فدرال (نوعی پست هوایی سریع السیر با تحویل خانه به خانه موسوم به FedEX) در دهه ،1980 معمولا تحویل دقیقا یک شبه مبادلات اوراق تجاری نیازی به بسته بندی نداشت. در ابتدا FedEX مشتری هایش را تحت تأثیر قرار داد اما به زودی تمام دنیا انتظار داشتند که اجناس صبح فردا برسند. گلیک می نویسد: «زمانی که همگان پست یک شبه را پذیرفتند بار دیگر مساوات برقرار شد و تنها نوبت یک گام سریع تر جهانی بود. »

ظهور اینترنت بار انتظار برای رسیدن ماشین محموله های پست فدرال در صبح فردا را از میان برداشت. در زمان اینترنتی همه چیز در همه جا به یک باره اتفاق می افتد. کاربران کامپیوترهای متصل به شبکه، در نیویورک یا داکار، می توانند در لحظه ای واحد شاهد آخرین خبر در یک صفحه اینترنتی باشند. در حقیقت زمان بر فضا برتری یافته است. شرکت ساعت سازی سواچ با تلاش برای برچیدن مرزهای زمانی ای که نقاط مختلف را مجزا می کند، گامی بلند در راستای این روند برداشت. سواچ با قسمت کردن روز به 1000 جزء که در همه جای دنیا یکسان هستند و تعیین نصف النهار در شهر بیل سوئیس، محل اداره مرکزی سواچ، استانداردی برای ثبت زمان اینترنتی ایجاد کرد که مناطق زمانی را حذف کرده است. این ساعت اینترنتی دیجیتالی هنوز با گام هایش در حال پیشروی در شبکه اینترنت و ساختمان شرکت سواچ در بیل است. اما دورنمای آن به عنوان استاندارد زمان همگانی فراگیر مشابه آرزوهای بر باد رفته برای تبدیل شدن اسپرانتو به زبانی جهانی است.

به دور از هرگونه فریبکاری دنیای ارتباطات حصارهای زمان را از میان برداشته است. این موفقیت برپایه قابلیت همواره در حال پیشرفت اندازه گیری هرچه دقیق تر زمان استوار است. در طول اعصار، توانایی اندازه گیری زمان مستقیما با افزایش کنترل ما بر محیط زندگی مان مرتبط بوده است. ثبت زمان عملی است که بیش از بیست هزار سال پیش، زمانی که شکارچیان عصر یخبندان احتمالا برای دنبال کردن روزها بین هلال های ماه روی چوب یا استخوان شکاف هایی ایجاد می کردند، برمی گردد و در حدود پنج هزار سال پیش یا بیشتر بابلی ها و مصری ها تقویم هایی برای کشاورزی و سایر فعالیت های حساس به زمان اختراع کردند. ساعت سازان اولیه دیوانه های دقیقی نبودند. آنها چرخه های طبیعی مثل روز خورشیدی، ماه قمری و سال خورشیدی را دنبال کردند. ساعت خورشیدی، اگر ابرها و شب آن را به دکوری بی فایده تبدیل نمی کردند، نمی توانست کاری بیشتر از توصیف یک سایه انجام دهد. اما ساعت مکانیکی که آغاز آن در قرن سیزدهم بود انقلابی را به راه انداخت که هم پای تحول به وجود آمده توسط اختراع بعدی یعنی صنعت چاپ به دست گوتنبرگ، بود. زمان دیگر جاری نشد آنچنان که به معنی واقعی کلمه در یک ساعت آبی می شد. بلکه این بار با مکانیزمی تقسیم شده بود که می توانست تپش های یک نوسانگر را دنبال کند. زمانی که این وسیله اصلاح شد اجازه داد تا گذر زمان در کسرهایی از ثانیه اندازه گیری شود. سرانجام ساعت مکانیکی امکان کوچک شدن ساعت را فراهم کرد. روزگاری آنها با یک فنر مارپیچ و بدون وزنه کار می کردند که می توانست مانند یک جواهر حمل یا پوشیده شود. تکنولوژی قواعد ما را در روش سازماندهی جامعه دگرگون کرد. ساعت ابزاری بود که به افراد امکان داد تا فعالیت هایشان را با سایرین هماهنگ کنند. دیوید لندز (D. Landes) تاریخ دان دانشگاه هاروارد در کتابش با عنوان «انقلاب در زمان: ساعت ها و شکل گری دنیای مدرن» می نویسد: «وقت شناسی از آن منشا گرفته است نه بدون آن. خوب یا بد، این ساعت مکانیکی است که تمدنی را ممکن ساخت که مراقب گذشت زمان و در نتیجه بهره وری و عملکرد است. »

ساعت های مکانیکی قرن ها به عنوان دقیق ترین انواع باقی ماندند. به نسبت 700 سال گذشته در پنجاه سال اخیر شاهد پیشرفت بیشتری در جست وجو برای وقت بودیم. این تنها اینترنت نبود که موجب غلبه بر فضا شد. زمان نسبت به سایر ماهیت های فیزیکی با دقت بیشتری اندازه گیری شده است. به طور مثال از زمان سپری شده برای تخمین زدن ابعاد فضایی استفاده شده است. امروزه استانداردسازان واحد متر را با فاصله ای که نور در 1299792458 ثانیه در خلاء طی می کند، اندازه می گیرند. ساعت های اتمی علاوه بر اینکه در چنین سنجش هایی مورد استفاده قرار می گیرند در تعیین موقعیت نیز نقش دارند. در برخی از آنها فرکانس تشدید اتم های سزیم به طور شگفت آوری پایدار می ماند و تبدیل به پاندول کاذبی می شود که قادر به حفظ دقت در حدود یک نانوثانیه است. ماهواره های سیستم تعیین موقعیت جهانی (GPS) دائما موقعیتشان را اعلام و زمان را توسط ساعت های اتمی که روی آنها نصب شده ثبت می کنند. یک دستگاه گیرنده این اطلاعات را نهایتا از چهار ماهواره دریافت و برای تعیین مختصات زمینی عابر، کشتی یا هواپیمایی در پاتاگونیا (منطقه ای در جنوب آرژانتین) یا لاپلند (ناحیه ای در شمال اروپا و در مجاورت قطب شمال) پردازش می کند. شرایط کاملا دقیق هستند. یک خطای زمانی در حدود میلیونم ثانیه از یکی از ماهواره ها می تواند سیگنالی به گیرنده GPS بفرستد که بیشتر از 400 متر اختلاف به وجود آورد (اگر این خطا از سوی سایر ماهواره ها نیز ارسال شود). پیشرفت ها در زمینه ثبت دقیق زمان به سرعت ادامه می یابد. در واقع شاید تا چند سال آینده ساعت سازان از خودشان پیشی بگیرند. آنها احتمالا چنان ساعت های اتمی دقیقی می سازند که همزمان کردن آنها با سایر ساعت ها غیرممکن خواهد بود. علاوه بر این محققان به اصرار خود برای دقیق تر قسمت کردن و کوچک کردن ثانیه ادامه می دهند. نیاز به سرعت به سنگ بنای عصر اطلاعات بدل شده است. در آزمایشگاه ترانزیستورها می توانند سریع تر از یک پیکوثانیه، یک هزار میلیاردم ثانیه، سوئیچ بزنند. یک تیم فرانسوی ـ هلندی رکورد سرعت جدیدی در تقسیم ثانیه به اجزای کوچک ثبت کردند. براساس گزارشی که در سال گذشته منتشر شد یک چراغ چشمک زن لیزری پالس هایی با عمر 250 آتوثانیه (250 میلیارد میلیاردم ثانیه) ساطع کرد. شاید روزی این چشمک زن به شکل یک دوربین فیلمبرداری درآید که می تواند حرکت اتم های منفرد را دنبال کند. عصر مدرن اهداف ثبت شده ای در ارزیابی زمان های بزرگ نیز دارد. روش های تاریخ گذاری رادیومتریک، اندازه گیری زمان های دور، نشان می دهند که اکنون زمین حقیقتا چقدر پیر است. قابلیت تسلط آسان بر زمان و فضا چه در اینترنت و چه در هدایت یک هواپیمای مسافربری تحت کنترل GPS به ما اجازه می دهد کارها را سریع تر انجام دهیم. تنها این مسئله برای آزمایش باقی مانده است که محدوده های سرعت تا کجا می توانند امتداد یابند.

کنفرانس ها و کتاب های عمومی ایده های ماشین زمان کیهانی، مفهومی در سفر به جلو یا عقب در زمان، را به بازی می گیرند اما با وجود توانایی ساعت سازان، زمانی که از «پرواز زمان» سخن می گوییم نه فیزیک دانان و نه فلاسفه هیچ توافقی با آنچه ما در سر داریم، ندارند. سرگشتگی در مورد ماهیت زمان، شگفتی سه جانبه ای که به گذشته، حال و آینده تجزیه می شود، قرن ها پیش تر از دوران صنعتی وجود داشت. سنت آگوستین این معمای توصیفی را روشن تر از هر کسی تشریح کرد. وی در کتاب اعترافاتش پرسید «و سپس زمان چیست؟ می دانم، اگر هیچ کس از من نپرسد و نمی دانم، اگر بخواهم آن را برای کسی که پرسیده توضیح دهم» سپس وی تلاش می کند تا علت دشواری تعریف زمان بندی را توضیح دهد «و سپس چگونه دو نوع زمان، گذشته و آینده، می توانند باشند در حالی که گذشته دیگر نیست و آینده هنوز نیامده است» فیزیکدانان متعصب نیز، آنهایی که با قید و بندهای غیرعملی از مسئولیت شانه خالی می کنند، به سختی با این پرسش درگیر هستند. ما می گوییم زمان در حرکت است همانطور که به سوی مرگ ناگزیرمان می شتابیم. اما این توصیف دقیقا چه مفهومی دارد. بار علمی بیان این مطلب که زمان با سرعت یک ثانیه بر ثانیه سپری می شود به مراتب بیشتر از گفته نن کوان (معمایی ضد و نقیض گونه به مفهوم کسب دانش شهودی که در ذن بودا از آن برای کمک به عبادت استفاده می شود) است. می توان برای جریان جاری زمان نیز نوعی شدت جریان فرض کرد. اما احتمالا چنین مقیاسی به سادگی در دسترس نخواهد بود. در واقع یکی از داغ ترین آنها در فیزیک نظری این است که آیا زمان به خودی خود غیرواقعی است یا نه. اغتشاش، یکی دیگر از آنهاست. فیزیکدانان به قدری در آن پیش رفتند که فلاسفه را به تحقیق در مورد افزایش یا عدم افزایش متغیر زمان به معادلاتشان واداشته اند. جوهر زمان معمای کهنی است که نه تنها ذهن فیزیکدانان و فلاسفه را به خود مشغول کرده بلکه انسان شناسانی که فرهنگ های غیرغربی را بررسی می کنند را نیز جلب کرده است. در واقع این فرهنگ ها سیر حوادث و رویدادها را به شکل حرکت یک توالی دایره وار غیرخطی تلقی می کنند. برای بسیاری از ما زمان نه تنها یک حقیقت بلکه عامل اصلی همه کارهایی است که انجام می دهیم. ما چه به طور ذاتی و چه اکتسابی زمان مدار هستیم. احتمالا احساسی که ما از بودن میان آینده و گذشته و یا در یک مفهوم سنتی از اسیر بودن در ماندالای بزرگ ریتم های طبیعی برگشتی داریم به یک حقیقت زیستی وابسته است. (ماندالا یا نقش نمادین جهان در مراسم مذهبی هندوئیسم و بودائیسم به عنوان ابزاری برای عبادت به کار می رود. اساسا ماندالا نماینده جهان است، ناحیه ای مقدس برای حضور خدایان و نقطه ای برای تجمع نیروهای جهانی. انسان یا همان جهان کوچک با ورود ذهنی به ماندالا و پیشروی به مرکز آن به طور تمثیلی به واسطه فرآیندهای کیهانی، فروپاشی و تجمع مجدد هدایت می شود. ) این حقایق زیستی همان هایی هستند که مقرر می کنند چگونه توپی را با چوب بیسبال بزنیم، کی احساس خواب آلودگی کنیم و چه وقت زمان ما به سر آمده است. امروزه این ریتم های زیستی حقیقی خودشان را به زیست شناسان نشان می دهند. دانشمندان در حال نزدیک شدن به مناطقی از مغز هستند که احساس گذر زمان را در مواقع تفریح به وجود می آورند، در واقع همان قسمت هایی که احساس رخوت تدریجی را به هنگام نشستن در کنفرانسی و گوش دادن به سخنرانی های کسل کننده، تحریک می کنند. همچنین آنها در تلاشند تا با اتصالات میان انواع مختلف حافظه و چگونگی سازماندهی و بازخوانی رویدادها به ترتیب زمانی، پی ببرند. بررسی انجام شده روی بیماران عصبی با حالت های متفاوتی از فراموشی که برخی از آنها توانایی قضاوت دقیق در مورد گذر ساعت ها، ماه ها و حتی دهه ها را از دست داده اند، به تشخیص مناطقی از مغز که در بردارنده چگونگی تجربه ما از زمان است کمک می کند. به خاطر آوردن اینکه در کجای ترتیب رویدادها قرار گرفته ایم معین می کند که ما کیستیم. بنابراین نهایتا این موضوع که در اصطلاح کیهان شناختی زمان در بردارنده یک حقیقت فیزیکی بنیادی است، اهمیتی ندارد. اگر این خیالی واهی است، همانی است که ما قاطعانه به آن چسبیده ایم. احترامی که نسبت به بعد چهارم، مکمل سه بعد فضایی دیگر، قائل می شویم ارتباط تنگاتنگی با یک نیاز روانی عمیق و به غنیمت شمردن نقاط عطف گذرای پرمعنایی دارد که همه ما در آن سهیم هستیم. مثل کریسمس، چهارم جولای و روزهای تولد، جز این چگونه می توان هیجان جشن ژانویه 2000 برای تاریخی را که نه مشخص کننده مهم ترین بخش زندگی مسیح و نه براساس بسیاری از شواهد هزاره واقعی است، توصیف کرد. به هر حال ما جشن هزاره آینده را اگر هنوز به عنوان یک گونه بر این سیاره حضور داشته باشیم، برگزار خواهیم کرد و در همان حال پنجاهمین سالگرد ازدواج پدر و مادرمان و بیستمین سال تأسیس ساختمان محل آتشنشانی داوطلبانه را گرامی می داریم. انجام کارهایی از این دست تنها راه پیاده کردن نظم و سلسله مراتب در دنیایی است که در آن ارسال پیام های فوری، عکس یک ساعته، تصفیه حساب پستی و تحویل مرسولات در همان روز، ما را به از دست دادن حس زنده بودن تهدید می کند.

کلمات کلیدی: کوانتوم


نوشته شده توسط مهدی 86/3/8:: 7:48 عصر     |     () نظر
 
جواب این سوال را تا به حال هیچ دانشمند و یا فیلسوفی نیافته است. حتی هاوکینگ دانشمند و اختر شناس بزرگ در جواب به آن گفته است :«اگرجواب این سوال را بدانم مطمئناً به سوال های دیگری خواهم رسید که آغازگرکشف نظریه ی همه چیز) Theory of every thing) و رسیدن به قله های ناممکن فیزیک و تمام علوم دیگر است.» از نظریه ی همه چیز گفتیم ، حتماً محتوای این نظریه ی جدید که هنوز کامل نشده برای شما مبهم است. پس در این مقاله به بحث و بررسی درباره ارکان سازنده ی این نظریه خواهیم پرداخت. نظریه ای که شاید انسان بتواند با داشتن آن فکر خدا را درباره ی کائنات و جهان آفرینش بخواند و خود را به بینهایت نزدیک تر سازد. به عبارت دیگر تلاش ما بیان مفاهیمی است که انسان برای یافتن سرنوشت ویا گذشته ی خویش به آن هااحتیاج دارد .

بهتر است قبل ازبررسی پایه ای این نظریه با چند مفهوم وعبارت آشنا شویم:

1- سیاهچاله ها یا ستاره های رمبیده شده (Blackholes): یک سیاهچاله یک جرم متراکم و یک ستاره ی مرده است که در آن گرانش به حدی شدید است که حتی نور نیز نمی تواند از آن بگریزد، پس یک سیاه چاله دیده نمی شود .

2- انفجار بزرگ( (Big Bang: نظریه ای که می گوید جهان در ابتدا یک گوی آتشین بسیار داغ بوده که منفجر شده و ماده وانرژی و...را بوجود آورده است تا جهان بصورتی که امروزه می بینیم در آید این نظریه در قرن نوزدهم میلادی توسط هوگان ارائه شد.

3- مکانیک کوانتومی( Quantum mechanics): سال ها پیش تصور می شد که کوچک ترین اجزای تشکیل دهنده ی ماده، اتم ها هستند ولی بعدها کشف شد که در اتم نیز هسته ای وجود دارد که الکترون ها به دورآن چرخش می کنند و همین طور خود هسته از ذرات کوچک تری به نام نوکلئون تشکیل شده و هر یک از نوکلئون ها نیز باز از ذرات کوچک تری به نام کوارک ها تشکیل یافته اند که بار و وزن هسته اتم را مشخص می کنند . کوارک ها یکی از ذرات بنیادین هستند که بعد از انفجار بزرگ بوجود آمدند.کوارک ها دارای شش نوع هستند که هسته اتم فقط از دو نوع اول آنها یعنی up , down تشکیل یافته است.

4- نیروهای بنیادین یا اولیه :بین ذرات بنیادین چهارنوع نیروعمل می کند که عبارتند از:

الف) نیروی پر قدرت کوارک :این نیرو از جدا شدن بیش از حد کوارک های داخل هسته از یکدیگر و یا حتی از پرت شدن آنها به خارج جلوگیری می کند ، نیروی پر قدرت کوارک از طریق ذرات مبادله کننده(گلوئون)انتقال می یابد که بین کوارک ها در پروازهستند .

ب) نیروی الکترومغناطیسی : یک ذره دارای بارمنفی به وسیله یک ذره ی منفی دیگر دفع و به سوی یک ذره با بارمثبت جذب می شود این نیرو توسط فوتون ها مبادله می شود .

پ) نیروی ضعیف : این نیرودربین ذرات بدون بار(خنثی)ودرفواصل خیلی نزدیک برقراراست و باعث رادیواکتیویته می شود که نوعی از آنرا رادیواکتیویته ی بتا می نامند وذره ی پیام رسان این نیرو«ویکون»نام دارد.

ت) نیروی گرانش : یکی از چهار نیروی طبیعت که ضعیف ترین آنهاست . گرانی،همیشه جذب می کند،هیچ گاه دفع نمی کندومی تواند تا فواصل بسیاردور،تاثیرداشته باشد.همچنین ذره ی پیام رسان این نیرو«گراویتون»نام دارد که تاکنون بطور مستقیم مشاهده نشده است.

انرژی تاریک (Dark energy ):

یکی ازنظریه هایی که ما را دررسیدن به «نظریه ی همه چیز» یاری می کند،نظریه ی اینشتین درمورد مجموعه ایست که سبب انبساط جهان می شود.این مجموعه (منظورماده وانرژی)حدود 95 درصد ماده وانرژی جهان را تشکیل می دهد.

ازاین مجموعه ی 95 درصدی،30درصد ماده ی تاریک (Dark matter)و65درصد انرژی تاریک (Dark energy)است که عامل شتاب داربودن انبساط و بی نظمی جهان می باشد.همچنین سیاهچاله ها نیز نوعی ماده تاریک محسوب می شوند. نظریه پردازان انرژی تاریک یا نیروی ضد جاذبه معتقدند که: این نیرو در طول زمان می تواند نیرومندتر یا ضعیف تر شود.این نیرو یا سرانجام دنیا را در یک لحظه از هم می پاشاند،یا درآینده ی دوررفته رفته آن را خاموش می کند.این آینده ی دور10 میلیارد سال با زمان حال فاصله دارد.اگراین نیروخود به خود ازمیان برود،جاذبه باردیگربر گیتی مستولی می شود و جهان خود به خود فرومی پاشد.این نیرومدت هاست که وجود دارد وتغییر آن بسیارکند وآرام است.

یکی از کیهان شناسان به نام دکتر"ریس"می گوید:«هرگونه تحول تسریع کننده،که به قدرتمند شدن این انرژی تاریک منجرشود تا30میلیارد سال دیگرروی نخواهد داد.»هم چنین برخی محاسبات دانشمندان درباره ی قدرت این انرژی به یک عدد واحد رسیده است که نام آن را«»wگذاشته اند.این عدد درحقیقت نسبت میان فشاروتراکم این انرژی تاریک است.یکی ازعجیب ترین خصوصیات این انرژی مرموزاین است که برخلاف ماده یا انرژی معمولی چگالی آن با انبساط فضا کاهش نمی یابد و شواهد زیادی حکایت ازآن دارد که همیشه دارای چگالی ثابتی است.به این ترتیب با انبساط جهان چگالی مواد معمولی رفته رفته کمتر می شودوحتی نسبتی کمتراز5 درصد را به خود اختصاص خواهد داد ولی درصد انرژی تاریک روبه ازدیاد خواهد گذاشت.

امید است با ادامه ی کاردانشمندان در آینده ی نزدیک هیجان انگیزترین راز علم حل شود.

فرضیه سفردرزمان: یکی ازجالب ترین افکاربشر،ایده ی جابجایی دربعد زمان است.اینشتین با ارائه ی نظریه ی نسبیت خاص خود نشان داد که این کار از نظرتئوری شدنی است،برطبق این نظریه اگرشیئی به سرعت نورنزدیک شود،گذشت زمان برایش آهسته تر صورت می گیرد.بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد زمان به عقب بر می گردد.مانع اصلی این است که اگرجسمی به سرعت نور نزدیک شود جرم نسبی آن به بی نهایت میل می کند لذا نمی شود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید روزی هم این مشکل حل شود!

دانشمندان براین عقیده هستندکه این کاربه کمک یک پدیده ی طبیعی صورت می گیرد.دراین خصوص سه پدیده مدنظراست:

(سیاهچاله های دوار ، کرم چاله هاوریسمان های کیهانی )



سیاهچاله های دوار:سیاهچاله ها بر دو نوع اند ، دوار و غیر دوار ، سیاهچاله های غیردوار دارای انتهای نقطه مانند هستند ، در آن جا هر جسمی که به حفره مکش شده باشد نابود می شود ، اما

سیاهچاله های دوار دارای انتهایی قاعده دار به شکل حلقه هستند که مانند یک قیف واقعی انتهایشان بازاست،همچنین فقط این نوع سیاهچاله است که می تواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد.انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله(White hole) می رسد که درست عکس آن عمل می کند.یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب می کند.ازهمین جاست که می توانیم پا به زمان هاوجهان های دیگربگذاریم.



کرمچاله ها(Worm holes): یک سکوی دیگر گذر از زمان است که می تواند درعرض چند ساعت ماراچندین سال نوری جابجا کند.فرض کنید دونفردوطرف یک ملافه راگرفته ومی کشنداگر یک توپ تنیس برروی ملافه قرار دهیم یک انحنا درسطح ملافه به سمت توپ ایجادمی شود.



یک تیله روی این ملافه قرار دهیم به سمت چاله ای که توپ ایجاد کرده است می رود.

این نظر اینشتین است که کرات آسمانی در فضا و انحنا ایجاد می کنند ،درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا فرض کنیم فضا به صورت یک لایه ی دوبعدی روی یک محورتاشده باشد وبین نیمه بالاوپایین آن خالی باشدودوجرم هم اندازه درقسمت بالا وپائین مقابل هم قرارگیردآن وقت حفره ای که هردو ایجاد می کنند می توانند به هم دیگررسیده وایجاد یک تونل کند0مثل این که یک میانبردرزمان ومکان ایجاد شده باشد به این تونل کرمچاله می گویند.



حال سوالی پیش می آید که اگرما می توانستیم به گذشته سفرکنیم.زمانی که هنوزبه دنیانیامده بودیم وپدربزرگ خودرامی کشتیم پس چگونه ماوجود داریم این یک پارادوکس است ونقیض خودش دردرونش است ولی باید گفت راه حلی نیزبرای این موضوع پیداشده است واین راه حل نظریه ی جهان های موازی است.طبق این نظریه امکان داردچندین جهان وجود داشته باشد،که مشابه جهان ماست اما ترتیب وقایع درآنهافرق می کند.پس وقتی به عقب برمیگردیم دریک جهان دیگروجود داریم نه درجهانی که درآن هستیم.همچنین می توان گفت که این نظریه تقریبا همجهت ومنطبق با نظریه استیفن هاوکینگ درباره ی جهان های نوزاد است که بیانگر این است که غیرازجهان ما جهان های دیگری نیزوجود دارند که ازطریق راه هائی به هم متصلند.

نظریه ریسمانهای کیهانی یا ابر ریسمان:

یکی ازبرترین موفقیت های علم درقرن بیستم این است که درسطح پایه،قوانین فیزیک به دو فرمول خلاصه شدند:

1-تئوری گرانش اینشتن:که فضاهای بسیاربزرگ راتوصیف می کند.مثلاکهکشانها، سیاهچاله ها وانفجار بزرگ.

2-تئوری کوانتومی:که فضاهای بسیارکوچک راتوصیف می کند0مثلاجهان کوچک ذرات زیر اتمی والکترومغناطیس0

یکی از بزرگترین طنزهای طبیعت کیهان شناسی اتحاداین دوفرمول است که واقعاگیج کننده به نظرمی رسد وحتی بزرگترین فیزیکدانان جهان مثل اینشتین وهایزنبرگ نتوانستند ازعهده ی آن برآیند،خوشبختانه مایک تئوری مناسب برای اتحاداین دونیروداریم (در حقیقت این تنها تئوری است و دیگرتئوری هابه تناقض رسیده اند ) که ابر ریسمان نامیده می شود که به سادگی دستگاه گرانشی را با تئوری الکترومغناطیس که برای حل مشکلات کرمچاله های کوانتومی لازم است،متحد می کند.

تئوری ابرریسمان قوانین مبهم فیزیک کوانتومی رابافرض این که ذرات زیراتمی درحقیقت ارتعاشی از یک رشته کوچک هستند توضیح می دهد،ارتعاش یک رشته ویالون سبب ایجاد یک نت می شود،همچنین ارتعاش یک ابرریسمان سبب ایجاد ذرات موجود درطبیعت می شود. بنابراین جهان یک سمفونی ازریسمان های درحال ارتعاش است و توضیح بیشتراین که یک ریسمان که درزمان حرکت می کند باعث انحنای فضای اطرافش می شود که سیاهچاله،کرمچاله ودیگرجوابهای مرموزاینیشتن رامی سازد ودریک کلام، تئوری ریسمان،تئوری اینیشتن وکوانتوم فیزیک را با یک نتیجه ی منطقی متحد می کند.

همچنین باید دانست،که این ذرات زیراتمی که سازنده ی تارهای این ویالون هستندآن قدرکوچک هستند طوری که اگرهسته ی اتم هیدروژن راشهرتهران فرض کنیم اندازه این ذرات اتمی درداخل این شهراست به عبارتی دیگراین ذره 18-^10برابریک اتم است.

ادوارد ویتن ازموسسه ی تحصیلی پیشرفته در پرینستون ادعاکرده است: «تئوری ابرریسمان تئوری قرن بیست ویکم است که تصادفادرقرن بیستم کشف شده است وهنوز ریاضیات موردنیازقرن بیست ویکم برای حل سیاهچاله های کوانتمی کشف نشده است.»تا اینجا به تلاش های انجام شده و نظریه های ارائه شده برای رسیدن به نظریه کلی «همه چیز» پرداختیم.در پایان بهتراست شناخت دقیق تری نیز از خود نظریه درحیطه ی فیزیک داشته باشیم:

این نظریه :

ـ باید مدلی به ما بدهد که بین نیروها وذرات،یگانگی ایجاد کند.

ـ باید به این سوال پاسخ دهد که«شرایط مرزی»چیست؟ شرایطی که دراولین لحظه،قبل ازآن که هیچ زمانی بگذرد وجود داشته است.

ـ باید امکان چند انتخاب را بدهد.باید محدود کننده باشد.به عنوان مثال،باید دقیقاً پیشگویی کند که چند نوع ذره وجود دارد. اگرحق انتخاب هایی راباقی می گذارد،بایداین واقعیت را به نحوی توضیح دهد که این، جهانی است که ما داریم،نه جهانی که با آن اندک تفاوتی دارد.

ـ باید تعداد کمی اجزای اختیاری داشته باشد ، هاوکینگ نظریه ای دارد به نام سوراخ کرم 4که

میتواند به این معنی باشد که ما هیچ گاه نظریه ای بدون اجزای اختیاری نخواهیم داشت با این حال ، ترجیح می دهیم که برای پاسخ ها نباید نگاه زیرچشمی بسیارمکرری به جهان واقعی داشته باشیم، شگفت آن که نظریه ی«همه چیز»ممکن است یک جزءاختیاری باشد.

ـ باید جهانی،مثل جهانی راکه مشاهده می کنیم،پیشگویی کند یابه طورقانع کننده ای توضیح دهد که چرا اختلافی وجود دارد.یک نظریه «همه چیز»بایدراهی بیابد تادرقیاس با آنچه مامشاهده می کنیم، ایستادگی کند.

ـ باید ساده باشد و درهمان حال،امکان پیچیدگی های عظیم رابدهد.

ـ بایدمعمای ترکیب نظریه ی نسبیت عام اینیشتن (نظریه ای که معمولاباآن گرانی راتوضیح می دهیم)ومکانیک کوانتومی(نظریه ای که معمولابه هنگام بحث درباره ی سه نیروی دیگربه کار می بریم)راحل کند.

کلمات کلیدی: کوانتوم


نوشته شده توسط مهدی 86/3/8:: 7:47 عصر     |     () نظر
  ناسا طرحی را برای بررسی علمی علل پدیده طوفانهای مغناطیسی در اطراف زمین به تصویب رساند .

ناسا پس از بررسی 40 طرح متفاوت طرحی را برای بررسی دینامیک طوفانهای فضایی که در شکل گیری شفقهای قطبی نقش ایفا می کنند را به تصویب رساند.این طرح تحقیقاتی بر اساس سیاستهای جدید سازمان فضایی ناسا به تصویب رسیده است که در آن ناسا به دنبال طراحی و اجرای پروژه هایی است که با حداقل هزینه دارای بالاترین کارآمدی علمی باشند. در پروژه جدید که تمیس (THEMIS) نام دارد دانشمندان به بررسی زمان و نحوه شکل گیری پدیده موسوم به ریز طوفانها (substorms) در ناحیه مغناط کره زمین خواهند شد و همچنین خواهند توانست محل دقیق شکل گیری این پدیده ها را آشکار کنند. ریز طوفانها امواجی از انرژی هستند که در کمربند مغناطیسی زمین و مغناط کره آن تشکیل شده و منتشر می شوند. مبدا و خواستگاه این طوفانک ها بیش از 30 سال است که مورد مناقشه دانشمندان قرار دارد و هنوز اطلاع دقیقی از نحوه شکل گیری و جاری شدن آنها وجود ندارد. در خلال این طوفانک ها فعالیتهای شفقهای قطبی ناگهان و به شکل غیر معمول اوج می گیرد . به نظر می رسد با آغاز به کار ماموریت تمیس پاسخی به سوالهای بسیار زیادی که در این خصوص وجود دارد داده شود. در این ماموریت 5 ماهواره مشارکت می کنند که در مداری نزدیک به مدار استوایی برای مدت 2 سال قرار خواهد گرفت و تلاش می کنند تا محل ، زمان و نحوه شکل گیری این طوفانها را در مغناط کره زمین مشخص کننداین طرح که مطابق برنامه اعلام شده باید سال 1386 خورشیدی آغاز شود نقشی کلیدی در درک فعالیتهای آب و هوای فضایی و محیط اطراف زمین ایفا خواهد کرد. قابل ذکر است که ماموریتی دیگری با همین نام (تمیس) وجود دارد که مشغول بررسی حراراتی عوارض سطحی مریخ است و ارتباطی با این ماموریت ندارد.


کلمات کلیدی: مغناطیس


نوشته شده توسط مهدی 86/3/7:: 7:24 عصر     |     () نظر

در بیست ساله اخیر ، اجاقهای میکروویو حضوری فراگیر پیدا کرده اند . فن آوری میکروویو ما را قادر می سازد که غذا را بسیار سریعتر از اجاقهای معمولی بپزیم یا گرم کنیم . شاید این سؤال به ذهن شما خطور کرده باشد که اجاقهای میکروویو چگونه می توانند غذا را با این سرعت گرم کنند ؟ میکروویو که شکلی از انواع تابش الکترومغناطیسی است بوسیله ماگنترون magnetron تولید می شود که در زمان جنگ جهانی دوم همزمان با توسعه فن آوری رادار اختراع شد . ماگنترون استوانه ای تو خالی است که میان مغناطیسی نعلی شکل قرار دارد . در مرکز استوانه میله ای کاتدی قرار دارد و دیواره استوانه هم به عنوان آند عمل می کند . وقتی استوانه گرم می شود ، کاتد الکترونهایی گسیل می کند که آنها هم به سوی دیواره استوانه حرکت می کنند . نیروی حاصل از میدان مغناطیسی سبب می شود تا الکترونها در مسیری دایره ای بچرخند . این حرکت ذرات باردار با بسامد 45/2 گیگاهرتز میکروویوی مناسب پخت تولید می کنند . یک « هدایت کننده موج » میکروویوها را به سوی محفظه پخت هدایت می کند . و پره های یک بادبزن هم سبب پخش میکروویوها به تمام قسمتهای اجاق می شود . عمل پخت در اجاق میکروویو ناشی از برهمکنش مؤلفه میدان الکتریکی تابش با مولکولهای قطبی ( عمدتاً آب ) موجود در غذاست . تمام مولکولها در دمای اتاق می چرخند . اگر بسامد تابش و بسامد حاصل از چرخش مولکولی مساوی باشند ، انرژی می تواند از میکروویو به مولکول قطبی منتقل شود و در نتیجه مولکول می تواند سریعتر بچرخد . بسامد 45/2 گیگاهرتز برای افزایش انرژی چرخشی مولکولهای آب بسیار مناسب است . اصطکاک ناشی از چرخش سریع مولکولهای آب سرانجام سبب گرم شدن مولکولهای غذایی احاطه کننده مولکولهای آب می شود . دلیل اینکه اجاقهای میکروویو می توانند غذا را این چنین سریع بپزند ، این است که تابش بوسیله مولکولهای غیر قطبی جذب نمی شود ؛ بنابراین می تواند همزمان به قسمتهای مختلف غذا برسد ( میکروویوها ، بسته به مقدار آب موجود در غذا ، می توانند تا عمق چند سانتیمتر در غذا نفوذ کنند ) . در یک اجاق متعارف ، گرما از طریق رسانش فقط تا مغز غذا می توانداثر کند ـ و این امر بوسیله انتقال گرما از مولکولهای هوای داغ به مولکولهای سردتر غذا در اجاق چند لایه صورت می گیرد ـ که البته فرآیند بسیار کندی است . تذکر نکات زیر در کار کرد یک اجاق میکروویو سودمند است : مواد پلاستیکی و ظروف پیرکس چون در بر گیرنده مولکولهای قطبی نیستند ، بنابراین تحت تأثیر تابش میکروویو قرار نمی گیرند (برخی مواد پلاستیکی که از گرمای غذا ذوب می شوند ، نباید در اجاقهای میکروویو مورد استفاده قرار گیرند ) . فلزات ، بازتاب دهنده میکروویوها هستند ؛ بنابراین همچون حفاظی برای غذا محسوب می شوند و حتی ممکن است آنقدر انرژی را به گسیل کننده میکروویو بازگردانند که سبب افزایش بار آن شوند . چون میکروویوها می توانند در فلزات جریانی القا کنند ؛ لذا ممکن است سبب جرقه هایی بین محفظه و جداره داخلی اجاق شوند .


کلمات کلیدی: مغناطیس


نوشته شده توسط مهدی 86/3/7:: 7:23 عصر     |     () نظر
<   <<   61   62   63   64   65   >>   >